نقد فیلم آدمکش؛ حتی حرفهای ها نیز اشتباه میکنند! به شما تبریک میگوییم؛ شما وارد فیلم آدمکشِ دیوید فینچر شدهاید.
همۀ طرفداران فیلمهای اکشن، جان ویک را میشناسند. ارتش تکنفره که همچون سلاح کشتار جمعی میماند! چه میشد اگر روزی همین افراد حرفهای نیز در کارشان اشتباه میکردند؟ اگر روزی تیرشان خطا میرفت چه؟ به شما تبریک میگوییم؛ شما وارد فیلم آدمکشِ دیوید فینچر شدهاید!
در نقد فیلم آدمکش قصد پاسخ به این دو پرسش را داریم؛ یک: چگونه قاتل فیلم آدمکش علیه همۀ شخصیتهای آدمکش فیلمهای مشابه میایستد و واقعگرایانهترین نمایش ممکن از زندگی یک قاتل را نمایش میدهد؟ و دو: چرا این شخصیت نهتنها در مخاطب همذاتپنداری ایجاد نمیکند، بلکه تبدیل به یک عنصر هراس در دل مخاطب میشود؟
خلاصه فیلم آدمکش؛ خطر اسپویل فیلم
یک قاتل پس از حادثهای سرنوشتساز در یک شکار بینالمللی که اصرار دارد شخصی نیست، با خود و کارفرمایانش نبرد میکند! در ادامه با نقد فیلم کیلر همراهتان هستیم!
قلابت را آزاد بگیر؛ فعلاً از ماهی خبری نیست!
بگذارید از همین ابتدای نقد فیلم بگوییم که فیلم از همان دقیقه اول متفاوت بودنش نسبتبه آثار مشابه را فریاد میزند! داستان فیلم آدمکش ساده و روان است و مخاطب را با یک انگیزۀ کلی همراه میکند. نکتۀ قابلتوجه نوع نگاه «اندرو کوین والکر» و «دیوید فینچر» در خلق شخصیت است. شخصیت اصلی یا همان قاتل، غیرکلیشهایترین کاراکتر در دنیای شخصیتهای آدمکش بهشمار میرود. آدم کشتن در فیلم آدمکش بهاندازۀ کاری مثل ماهیگیری خستهکننده نمایش داده میشود!
درواقع فیلم آدمکش بهجای پرداختن به مسائلی مثل مبارزههای طاقتفرسای شخصیت قاتلش، از یک زاویهی متفاوت و کسلکننده به زندگی یک آدمکش نگاه میکند و نسبت به فیلمهای مشابه نمایش واقعگرایانهتری دارد.
این حرکت هوشمندانه که با بیمزه نشان دادن اوقات شخصی یک قاتل برخلاف تصویر کلیای که از او در مدیوم سینما وجود دارد، یک کمدی سیاه خلق میکند! در قسمت بعدی از نقد و بررسی فیلم آدمکش به سایر جنبههای متفاوت فیلم از آثار مشابه میپردازیم.
یک هویت هجوآمیز!
ادامۀ نقد فیلم خارجی the killer 2023 را با یک سؤال شروع میکنیم: «به نظرتان چرا نامهای مستعار شخصیت قاتل فیلم آدمکش همه از کمدینهای برتر دنیا هستند؟ دیوید فینچر با این حرکت قصد رساندن چه پیامی را دارد؟» جوابش ساده است؛ خلق یک هجو عامدانه!
درواقع دیوید فینچر یک قاتل را به ما نشان میدهد که باوجود ادعا و اعتمادبهنفس کاذب، در کمال تعجب کارهایش پر از عیبوایراد است! فینچر با آگاهی کامل از موضوع کلیشهایِ شکستناپذیر بودن شخصیت اصلی، قاتلش را پرمدعا و همزمان پرایراد نشان میدهد!
فینچر نمیخواهد یک شخصیت شکستناپذیر دیگر نمایش دهد، بلکه قصدش هجو سایر قهرمانان فیلم های اکشن با نمایشی رئالیستیک از یک آدمکش است تا نشان دهد ماهرترین شخصیتهای قاتل هم گاهی اوقات در کارشان اشتباه میکنند!
فینچر با این حرکت یک نگاه تازه از آدمکش خلق میکند و به شخصیت خود استقلال و هویت جدا میدهد که برخلاف کپیکاران در سینمای پسا جان ویک، بهجای قرارگیری در پشت جان ویک و تکرار فرمول آن در کنار این اثر میایستد و فرمول و فرهنگ مستقل خودش را ارائه میکند! نکتهای بهشدت زیبا و نوآورانه که امتیازی ویژه در نقد فیلم آدمکش دریافت میکند!
هدف این است که شما از آدمکش بترسید!
در تحلیل فیلم آدمکش متوجه میشویم که هدف نویسنده نسبتبه قاتل فیلمش ایجاد هر حسی در مخاطب جز همذاتپنداری است! او به معنای واقعی کلمه برای زندگی هیچکس ارزشی قائل نیست و خیلی راحتتر از چیزی که فکرش را بکند آدمهایی را که سزاوار زنده ماندن نبیند میکشد!
همانطور که در سکانس گفتوگوی قاتل با روانشناس در رستوران دیدیم، این همان اعتمادبهنفس و علاقۀ قاتل به اثبات خود است که مدام دوست دارد با کشتن دیگران مهارتش را به خودش ثابت کند. این ویژگی معمولاً مختص کسانی است که به خودشان باور ندارند، در دنیای بیرون اعتمادبهنفسی افراطی دارند و انسانهایی کوشا و کاری هستند. آنها دست به هر کاری میزنند تا خودشان را کامل و باورپذیر نشان بدهند.
در نتیجه چنین افرادی هیچگاه از وجودشان راضی نمیشوند و همیشه بهدنبال اقناع و ارضای صدای درونی خود هستند. حالا فرض کنید یک قاتل چنین خصوصیتی داشته باشد! از چنین آدمی باید ترسید؛ چراکه وقتی برای خودش ارزشمند نیست، پس وایبهحال بقیۀ انسانها!
دیوید فینچر با خلق یک شخصیت روانشناسانۀ ترسناک مخاطب را وادار به پذیرفتن قاتل میکند و او را در مقابل قاتل به زانو درمیآورد و امتیاز خوبی را در نقد فیلم آدمکش دریافت میکند!
فیلم اکشنی که تنها یک سکانس زد و خورد دارد!
فیلم آدمکش یک فیلم بهاصطلاح بکشبکش نیست. شاید فقط نیمساعت از زمان یک ساعت و چهلوپنج دقیقهای فیلم صرف سکانسهای کشتار و اکشن میشود، اما یک سکانس تقریباً شش دقیقهای از فیلم بهشکلی ناگهانی و ویژه مختص مبارزۀ قاتل با یکی از قاتلان دیگر است. این سکانس با ظاهر سنگین و خشنی که دارد نقطه مقابلِ بار واقعگرایانه فیلم است و چیزی شبیه یک مبارزۀ کمیک، فان و انیمهای در یک بستر سینمایی و خشن میماند که امتیاز مثبتی در نقد فیلم killer محسوب میشود.
هیچ فیلمی بینقص نیست!
متأسفانه اثر جدید دیوید فینچر با تمام خوبیهایش ضعفهای فاحشی دارد. مهمترین و برجستهترین مشکل فیلم نساختن درست جهان فیلم و شخصیتهاست. آدمکش در طول فیلم به کشورهای مختلفی از جهان سفر میکند و هرکدام را در حد چند خط برای مخاطبان معرفی میکند؛ همین!
این فیلم دیگر هیچ تلاشی برای ساختن بیشتر این مناطق یا تأثیر گذاشتن فضای آنجا بر داستان و روایت داستان نمیکند. انگار که اگر توضیح اولیۀ فیلم و سرتیترهای هر فصل و سکانسهای ورودی فرودگاه را حذف کنیم، آدمکش فقط در یک نقطه وجود داشته و فقط اینطرفوآنطرف میرفته است!
فیلم عمیقی که شخصیتهایی تک بعدی دارد!
مشکل بعدی فیلم در نساختن جهان خود آدمکش است. کاری که در فیلمهای مشابه مانند جان ویک و هیچکس Nobody بهخوبی آن را میبینیم. کیلر صرفاً به ذکر چند خط از اطلاعات ساده و گذرا بسنده میکند.
دیگر معلوم نیست این آدمکش برای کدام سازمان کار میکند، سرگذشتش چیست، بالادستان این سازمان چه کسانی هستند؟ کسی که به رئیس آدمکش دستور میدهد تا او به آدمکش دستور مأموریت جدید بدهد کیست؟ چرا بعد از کشته شدن دو گماشتهای که برای کشتن آدمکش فرستاده شدند هیچ پیگیری مجددی برای شکار او صورت نگرفت؟
درواقع مشکل اصلی این اثر سینمایی وارد کردن اطلاعات جدید به فیلم بدون هیچ مقدمهچینی قبلی است. مشکل دیگر فیلم شخصیتپردازی سطحی آن است. اگرچه شخصیتپردازی آدمکش بهزیبایی انجام میشود و مخاطب بهصورت کامل با احساسات درونی و طرز تفکر او آشنا میشود، سایر شخصیتهای فیلم صرفاً در یک سکانس نمایش داده میشوند و در همان سکانس هم کارگردان قصد دارد از آنها یک شخصیت بسازد که بهدرستی موفق نمیشود و به نکتۀ منفی در نقد و بررسی فیلم killer تبدیل میشود.
بررسی مفهوم پوچگرایی فیلم آدمکش
آدمکش قصۀ دیوید فینچر از اشتباهاتش آگاه است، ضعفهایش را میداند و از خرابکاریاش مطلع است، اما همچنان حاضر نیست آنها را بپذیرد؛ چرا؟ او خودش را تافتۀ جدا بافته میداند. از نظر آدمکش همه او را میشناسند، همه از او یک سطح پایینترند، او بر تمام امور کنترل دارد و همهچیز را بهبهترینشکلممکن انجام میدهد.
توقع او از خودش بهشدت بالاست و اجازۀ هیچ اشتباهی را به مغز پرحرف و درونگرایش نمیدهد، به همین دلیل زمانی که اشتباه میکند بهشدت متحیر و ناامید میشود. بهطور خلاصهتر، آدمکش داستان ما یک فرد بهشدت کمالگرا با زاویه دید برتر از خود نسبتبه دیگران است و کوچکترین اهمیتی به جان دیگران نمیدهد؛ چراکه او جزو افراد برتر یا بهعبارتی همان «اندک» جهان است که بر افراد مغلوب یا همان «زیادها» تسلط دارند.
همین طرز فکر صفروصدی آدمکش نیز هست که باعث میشود او با تمام ادعا و غروری که دارد هیچوقت از خودش راضی نباشد و مدام معتاد این موضوع است که به خودش اثبات کند چیزی فراتر از دیگران دارد (سکانس گفتوگو با روانشناس سر میز رستوران را بهخاطر بیاورید). حتی با اینکه او این حقیقت یکسان بودن با سایر انسانها را میداند، اما حاضر به پذیرفتنش نیست؛ درنتیجه به جان انسانها در طول فیلم کوچکترین اهمیتی نمیدهد و براساس منطقش آنها را از دم تیغ میگذراند.
درست زمانی که مشتری به او میگوید حتی نمیداند چرا آدمکش هماکنون در خانهاش حضور دارد، به پوچی تفکر قبلیای که داشت پی میبرد و به این نتیجه میرسد که او هم یک انسان مانند سایر انسانهای روی کره زمین است.
نقد فیلم های سینمایی خارجی در مجله هنری اهل سینما
در نقد فیلم آدمکش به بررسی فیلم جدید دیوید فینچر پرداختیم و تفاوت و منحصربهفرد بودن آن را از زوایای مختلف بررسی کردیم. بهطور قطع کیلر Killer فیلم کامل و بینقصی نیست و اشتباههای بسیاری دارد، اما بهعنوان نمایندۀ جدید و کسی که حرف فراوانی برای گفتن دارد فیلمی بهشدت ارزشمند محسوب میشود و شایستۀ اندکی توجه بیشتر است!
اگر به دنبال سایتی برای نقد فیلم ایرانی و خارجی هستید، ما به شما سایت اهل سینما را معرفی میکنیم. در مجله هنری اهل سینما میتوانید به جامعترین و دقیقترین منابع نقد و بررسی آثار سینمایی روز ایران و جهان دسترسی داشته باشید. هدف نویسندگان این مجلۀ هنری ارائۀ شیوۀ جدیدی در نقد است که نظیرش را تاکنون ندیدهاید. شما میتوانید با وارد کردن آدرس www.fromcinema.com در جستوجوگر خود بهراحتی به این نقدوبررسیها دسترسی داشته باشید.