آدام استرنج نسخه واقع گرایانه سوپرمن دی سی است، در حالی که سوپرمن به خاطر کارها و قدرتهای شگفتانگیزش مورد تحسین و عشق قرار گرفته است، آدام استرنج مورد نادیده گرفتن و حقارت قرار گرفته است.
آدام استرنج و سوپرمن هر دو بیگانهاند که در عمق فضا افکنده شدهاند، اما نحوهی پذیرش سیارات مختلف آنها به شدت متفاوت است. ممکن است احساس کردن این موضوع کمی خندهدار باشد که یک قهرمان، به خصوص یک قهرمان ابرقهرمان، هرگز برای آنچه هستند و آنچه انجام میدهند منفور شود، اما این واقعیت اندوهبار برای یکی از مهمترین شخصیتهای علمی تخیلی دیسی است.
آدام استرنج، انسان گمراه زمینی که به دور از دسترس به یک سیستم ستارهای دورافتاده پرتاب شده بود، بهترین تلاش خود را کرد تا نه تنها خودش و زنی که عاشقش شده بود مراقبت کند، بلکه از سیارهی بیگانهای که به عنوان خانه خود میشناخت اهمیت بیشتری هم میداد. البته بخشی از بزرگداشت آدام، هزینهی خود را داشت: مردم این سیاره به او انزجار میورزیدند، از او متنفر بودند و در نهایت علیه او تجمع کردند. در بسیاری از حالات، آدام استرنج به عنوان مقایسهی واقعگرایانهتر سوپرمن، بیگانهی گمراه دیگر دیسی، وجود دارد. در حالی که سوپرمن به خاطر کارها و قدرتهای شگفتانگیزش مورد تحسین و عشق قرار گرفته است، آدام استرنج مورد نادیده گرفتن و حقارت قرار گرفته است.
پایان تراژیک و خونین
ماجراهای آدام استرنج در رن به پایان تراژیک و خونینی رسید. در سال ۱۹۹۰، یک سری کتابهای کوتاه سه شمارهای با عنوان «آدام استرنج» منتشر شد. داستان بسیاری از زمینههای کلاسیکی که استرنج به خاطر آنها شناخته شده بود را پوشش داد: وجود دوگانهاش همزمان در زمین و رن، عشقش به الانا، و پیچیدگیهایی که از پرتو زتا به وجود میآمد. حال آدام به عنوان یک قهرمان کامل رن، باید تندیسها و یک موزه به افتخارش ساخته شود. مهمتر از همه، نوزادی بود که آدام و الانا قرار بودند داشته باشند، یک مناسبت بسیار مهم زیرا که تمام جمعیت رن سالها پیش نازایی شده بود. اما همه چیز در رن خوب نبود. مردم از آدام و اقداماتش خسته شده بودند. به نظر آنها، او چیزی جز یک بیگانه از یک سیارهی پست که حق زندگی کنار آنها ندارد، نبود. او چیزی بیشتر از یک حیوانی بود که با یکی از آنها تولید میکرد.
این پیچیدگیهای اجتماعی و شهروندی در لحظهای خشن و نابخردانه به کل سر آمد که آدام، بعد از تجربهی نسخه فاسد پرتو زتا، به دلیل گیجی به ساردات حمله کرد و به سختی او را زخمی کرد. باور داشتند که آدام بالاخره حقیقت وحشیانهاش را نشان داده است، نگهبانان شهر راناگار او را از شهر فراری دادند، ساردات را در حال مرگ و الانا باردار تنها گذاشتند. برای افزایش مشکلات، یک شورش مردمی رخ داد و شورای راناگار را سرنگون کرد. وقتی آدام به سرانجام بازگشت، شهر را به ویرانی پیچیده، شورای آن را مرده و یک شهر رقیب در حال حاضر یک حمله کامل راه انداخته بود. ساردات، پس از حمله آدام، ناپایدار شده بود و راناگار را در یک کاکن به خود محافظت کرده و شهر را به فضا پرتاب کرده بود، رن را دور از دسترس گذاشته بود. اما بدترین ضربه به همه، مرگ الانا در زمان زایمان بود. واقعا آدام استرنج، گمشده در فضا و بدون خانه، و عشق زندگیاش رفته، خود را در دریایی از ناامیدی یافت.
ویژگیهای مشترک با سوپرمن اما با یک پیچیدگی تاریک
عمل آدام استرنج برای پاک کردن شخصیتش بود. دههها داستان، محیط و داستانها از او خارج شدند، او را ترک کردند تا از ابتدا با دخترش شروع کند. فاجعههایی که در زندگی آدام استرنج رخ داد، پلی بین او و سوپرمن را به وجود آورد. هر دو آدام استرنج و سوپرمن بیگانه هستند در سیارات مختلف خودشان. آدام از زمین است و خود را در سیارهی بیگانهای به نام رن مییابد. سوپرمن از کریپتون است و خود را در سیارهی زمین مییابد. هر دو شخصیت نتوانستند شرایطی که آنها را از دنیاهایشان میبرد و انها را به عمق فضا میاندازد را کنترل کنند. هر دو آدام استرنج و سوپرمن قهرمانان در خانههای جدید بیگانه شدند و هر دو عشقشان را با یک زن بیگانه پیدا کردند. داستانهای هر دو به اندازهای معروف شدند که تندیسها، موزهها و جشنهایی به نامشان برگزار شد. متأسفانه، همانطور که آدام استرنج به وضوح بیان کرد، داستانش تبدیل به تصویر خشن سوپرمن شد.
آدام، با وجود اینکه انسان زمینی بدون قدرتهای فوقالعاده خودش بود، نمونهی سوپرمن در رن بود که در زمین وجود داشت. تفاوتهای بین این دو قهرمان در نحوهی پذیرش و بازخورد سیارات مختلف آنهاست. داستانهای زیادی از واکنش عمومی به حضور سوپرمن در زمین وجود دارد. مردم برای رویکرد غیرکشنده او در مبارزه با جرم و جنایت او را سوال کرده و مورد سرزنش قرار دادهاند. خود سوپرمن اغلب در مورد مکان خود در زمین تردید کرده و چگونگی زندگیاش متفاوت میشد اگر کریپتون نابود نشده بود. اما هیچوقت واکنشی به سوپرمن به عنوان آنچه که با آدام استرنج اتفاق افتاد، تند و پرانرژی نشده بود. وجود آدام در رن آرزوی نشده بود و عشق او به الانا مورد نفرت قرار گرفته بود. او هرگز پذیرفته نشد و انزجار مردم به او به یک فاجعه منجر شد. تاریخ رن یکی از جنگ هستهای آخرالزمانی بود که سیارهشان را بیابانی و ویرانی برگرداند. به جای یادگیری از اشتباهاتشان، رنیانها چرخهای از نفرت و خشونت را ادامه دادند و آن را به سمت آدام و الانا تغییر دادند. این یک پایان ناراحتکننده و فاجعهبار برای مردمی بود که میتوانستند با حفاظت و اخلاص آدام به شکوفایی برسند، اگر تصمیم میگرفتند از درک و پذیرش استفاده کنند.
منبع: cbr