دن کیشوت|نوبت چاپ:سوم 1398|قطع:رقعی|شابک:0-157-09375679381-9789
دن کیشوت رمانی است که همه ی رمان هایی را که پس از آن خلق شده اند، در دل خود دارد.
منتقدینی چون هارولد بلوم و رمان نویسان معروفی چون کارلوس فوئنتس معتقدند دن کیشوت نخستین نمونه ی رمان مدرن است. بلوم، منحنی تغییرات در داستان را بررسی می کند و باور دارد این تغییرات به شخصیت اصلی و همراهش سانچو پانزا قوت می بخشد و همین نکته را عامل متمایز کننده ی دن کیشوت می داند. به نظر فوئنتس نیز، پرداخت های ظریف و دقیق این رمان در دیالوگ نویسی و شخصیت پردازی، به آن برتری می بخشند و این شاهکار هنری را از نمونه های پیشین جدا می کند.
داستان دن کیشوت :
داستان دن کیشوت روایت زندگی نجیبزادهای از طبقهی متوسط است که به مردی بسیار مهربان و مودب در بین مردم شناخته میشود. همه او را دوست دارند. آلونسو کیشانوی تقریبا فقیر، مرفهین را عملا از خود بالاتر میداند و آنها را متعلق به طبقات ممتاز میپندارد. او در 50 سالگی دیگر امیدی به زندگی ندارد و به نوععی ایدهای جدید برای زنده ماندن به ذهنش نمیرسد. پس تصمیم میگیرد باقی وقت خود را صرف کتاب خواندن کند. او به قدری در مطالعه کتاب فرو میرود که برای خواندن کتابهای جدید زمینها و مابقی داراییهایش را نیز میفروشد و غرق داستانهای شوالیه و جادویی میشود. سروانتس، نویسنده کتاب مینویسد که، آلونسو به دلیل کتابخواندن زیاد مغزش را از دست میدهد و آنقدر در شوالیهها فرو میرود که دیگر خود را قهرمان یکی از همان داستانها میداند و دچار توهم میشود. زرهای زنگ زده میپوشد، اسبی لنگ را سوار میشود و راهی میشود که دنیا را از بدی پاک کند به امید اینکه موفق شود و درجهی شوالیه را کسب کند.